سفارش تبلیغ
صبا ویژن





















یک نفر نیست بپرسد از من که تو از پنجره عشق چه ها می خواهی؟ صبح تا نیمه شب منتظری همه جا می نگری گاه با ماه سخن می گویی گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی ! راستی گمشده ات کیست؟کجاست؟ صدفی در دریا است؟ نوری از روزنه فرداهاست؟ یا خدایی است که از روز ازل پنهان است؟

 " سخن های پست ، آدمهای حقیر را جذب و خردمندان را فراری می دهد "

 خدایا ! به آنان که ادعای عاشقی تو را دارند ........ بیاموز ... که بزرگ ترین گناه شکستن دل آدمیان است ;; خدایا کمک کن اگر روزی چیزی را شکستم ان چیز دلی نباشد.

 با طلوع هر صبح فکر کن تازه به دنیا آمدی و مهربان باش و دوست بدار، شاید فردایی نباشد.

 روزگاری که چنین سخت به من میگیری/ باخبر باش که پژمردن من آسان نیست/ گرچه دلگیرتر از دیروزم/ گرچه فردایی غم انگیز مرا میخواند/ لیک باور دارم…. دلخوشیها کم نیست…./ زندگی باید کرد.

و نخندیم دیگر به ترکهای دل هر گلدان...!! وبه انگشت نخی خواهیم بست، تا فراموش نگردد فردا..! زندگی شیرین است! زندگی باید کرد... و بدانم که شبی، خواهم رفت..!!!!!!!! و شبی هست که نباشد پس از آن، فردایی.....!!!!

 

 

به دریا شکوه بردم از شب دشت/ وز این عمری که تلخ تلخ بگذشت/ به هر موجی که می گفتم غم خویش/ سری میزد به سنگ و باز می گشت .!
دلم شکست

 

یادمان باشد به دل کوزه آب، که بدان سنگ شکست... بستی از روی محبّت بزنیم!! تا اگر آب در آن سینه پاکش ریزند...آبرویش نرود...! یادمان باشد فردا حتما، ناز گل را بکشیم.. حق به شب بو بدهیم...

 

تو گل سرخ منی تو گل یاسمنی تو چنان شبنم پاک سحری ؟ نه از آن پاکتری تو بهاری ؟ نه بهاران از توست از تو می گیرد وام هر بهار اینهمه زیبایی را


تو را قسم به شب پر ستاره، تو را قسم به دل پاره پاره، تو را قسم به شهاب گریزان، تو را قسم به لحظه های برگ ریزان، تو را قسم به نگاه معصوم کودک، تو را قسم به شکوه باز شدن غنچه های پر امید، تو را قسم به اشک توبه، تو را قسم به ستاره های دل انگیز، تو را قسم به دعای مادر! چنان ذکرت رابرزبانم جاری کن که حتی در بستر بیماری و در زمان گفتن هرآنچه که نمی دانم، فقط نام توبرزبانم باشد...

 


نوشته شده در چهارشنبه 90/8/18ساعت 12:31 عصر توسط اریا عزیزپور نظرات ( ) |


Design By : Pichak