در دیار «شیرین» منعی بر مصاحبت و معاشرت مرد و زن نیست. پسران و دختران با هم مینشینند، با هم به گردش و شکار میروند و با هم در جشنها و مهمانیها شرکت میکنند. و عجبا که.....
«سعیدی سیرجانی» در کتاب «سیمای دو زن» هنگام سنجش میان دو زن ایرانی و عرب (شیرین ـ لیلی) مینویسد: در دیار «شیرین» منعی بر مصاحبت و معاشرت مرد و زن نیست. پسران و دختران با هم مینشینند، با هم به گردش و شکار میروند و با هم در جشنها و مهمانیها شرکت میکنند. و عجبا که در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران، پاسدار عفاف ایشان است که به جای ترس از پدر و بیم بدگویان، محتسبی در درون خود دارند و حرمتی برای خویشتن قایلند. دخترها، مادران و پیران خانواده را مشاوران نیک اندیش خویشتن میدانند، و هشداری دوستانه چنان در دل و جانشان اثر میکند که وسوسههای شهزاده جوان عشرت طلبی چون پرویز نمیتواند در حصار پولادین عصمتشان رخنه کند.
شیرین دست پرورده زنی است که سترگی از مردان بیشتر دارد، دختری ورزشکار، نشاط طلب و طبیعت دوستی است که بر اسب گردش زمانه و اندیشه و رفتار برمینشیند و با جماعتی از دختران هم سن و سال خویش که از برقع نیست ایشان را روی بندی، هر یک با فنون سوارکاری و جنگ آوری و دفاع از خویش چنان آشنایی دارند که در معرکه مبارزه کنند. دختری که در چنین محیطی بالیده است در مورد طبیعی حق مشروع خویش یعنی انتخاب شوهر نه گرفتار حیای مزاحم است و نه در بند ریای محبت کش. آخر در محیط او هیچ دختری را به جرم زیبایش به قداره نکشیده اند و به جرم نگاه محبتی به زندان سرای حرم نسپرده اند و داغ بدنامی و رسوایی بر جبین بختش ننهاده اند، تا او بترسد و عبرت گیرد و در نخستین برخوردش با تصویر پرویز ابرو در هم کشد و روی بگرداند و دزدانه ای از گوشه چشم قناعت ورزد.
ملاحظه میفرمایید چه هم دست و هماهنگ شیخ گنجوی صحنههای داستان را آفریده و پرورانده است. در محیطی بدین آسودگی و استغناست که جوان پر شر و شوری چون پرویز در جنگل انبوه مسیرش، بر سطح آبگیری لبریز از طراوت هوسانگیز بهاری چشم میگشاید و دختر زیبای برهنه ای را مشغول آبتنی میبیند، و عکس العملی هماهنگ با دیگر اجزا و صحنههای داستان نشان میدهد. اگر همچو صحنه در کویر دیار لیلی اتفاق میافتاد تصور میفرمایید رهگذر به گنج رسیده وگرچه نوفل شمشیرزن باشد بدین سادگی و بزرگواری از این خلوت بی مدعی و سفره بی انتظار دست بر میداشت؟! اما در حال و هوای داستان خسرو و شیرین مجال این خشونتها نیست. در این گوشه جهان شاهزاده ای هوس پرست و شهوت زده ای چون پرویز هم چاره ای ندارد جز به صبری آورد فرهنگ در هوش، دیده بستن و دندان بر جگر گذاشتن و به آیین جوانمردی بر فرق هوای نفس پای مردانگی کوفتن و از تماشای اندام لخت زن به سیر طبیعت پرداختن. اینجا است که خواننده بی اختیار مجذوب ظرافت هنرنمایی نظامی میشود و تسلطش در رعایت فنون داستان سرایی در همچو فضای داستانی زن نه تنها احساس حقارت و بیچارگی نمیکند که خودش را یک سر و گردن از مردان بالاتر میبیند و شاه مغرور و محتشمی چون پرویز را از لب آب تشنه برمیگرداند.
قاضی مذکور یادآور میشود که نخست پرس و گو به خوبی برگزار شد لیکن در پاسخ آخرین سوال در جای خود ایستاده و هیچ گونه جوابی برای آن نمیدانستم. در این هنگام یکی از زنان، قدم پیش نهاده میگوید: «استاد بیهوده به مغز خود فشار نیاورید و به آسانی بگویید: نمیدانم! و ضمنا میتوانید پاسخ این سوال را در فلان کتاب بیابید»! در اینجا ملاحظه میکنیم که حتی مطالعه و تحصیل علم حقوق در میان زنان عصر ساسانی بیگانه و نامأنوس نبوده است. و تصور نمیرود که این علاقه به مطالعه، در مورد رشتههای عمومیتر و غیر اختصاصی تر کمتر موجود بوده است. دختر میتوانست به پدر و یا قیم خود اظهار دارد که از قبول ازدواج پیشنهادی او خودداری خواهد کرد، و پدر نیز ناگزیر از قبول سخن وی میگردید. بدین ترتیب، پدر مجاز نبوده است که دختر خود را به ازدواج مجبور کند و یا حتی هنگام اجتناب دختر خود از ازدواج، نمیتوانسته است او را از ارث محروم سازد و یا به وسیله دیگری او را کیفر دهد. در مورد این گونه مسایل، مردم عصر ساسانی، کم تعصب و دارای سعهی صدر و افق نظر و بینشی بلند بوده اند.
Design By : Pichak |